اشکال: حاج فردوسی تصریحات آیات و روایات را بدون ملاحظهی مصالح روز، یعنی بدون در نظر گرفتن اقتضائات زمان و مکان، بیان میکند. /
طرح اشکال: از آنجا که نیاز است احکام الهی، از فیلتر مصلحتاندیشی متولیان امر بگذرد، نباید هر آیه یا روایتی را بدون در نظر گرفتن مصلحت، منتشر نمود، هر چند آن روایت، معتبر باشد. به عنوان مثال، ترک کردن گفتن شهادت ثالثه در اذان، با توجه به این که در زمان کنونی، شعار شیعه شده، به مصلحت نیست. یا با توجه به این که بوسیدن دست پدر و مادر، در زمان کنونی، به عنوان مصداقی از احترام مطرح است؛ صلاح نیست به استناد چند روایت، ترک گردد. همچنین استفاده از آلات موسیقی مانند طبل و سنج و نی در عزاداریها، چون موجب رونق عزاداریها شده و عظمت اسلام و عزت اهل بیت (علیهمالسلام) را به نمایش میگذارد، صلاح نیست کنار گذاشته شود.
**********
جواب: برای رسیدن به جواب این اشکال، باید به چند نکته توجه نمود:
اولاً: اسلام، آخرین دین و قرآن، آخرین کتاب الهی برای تربیت بشر تا روز قیامت است، پس اگر نیاز به چنین مصلحتاندیشیهایی در برخورد با بدعتها بود، باید در خود دین، به آن امر میشدیم. در حالی که استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «مَنْ أَتَى ذَا بِدْعَهٍ فَعَظَّمَهُ فَإِنَّمَا یَسْعَى فِی هَدْمِ الْإِسْلَامِ» (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۵۴، باب البدع و الرأی و المقاییس) ترجمه: هر کس به نزد بدعتگذاری برود و او را بزرگ دارد، همان در خراب کردن اسلام، تلاش نموده است.
یا آن حضرت فرمودند: «کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ وَ کُلُّ ضَلَالَهٍ فِی النَّارِ» (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۵۷، باب البدع و الرأی و المقاییس) ترجمه: هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهیای در آتش است.
همچنین امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) فرمودند: «کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ وَ کُلُّ ضَلَالَهٍ سَبِیلُهَا إِلَى النَّارِ» (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۵۶، باب البدع و الرأی و المقاییس) ترجمه: هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهیای، راهش به آتش است.
در این احادیث شریف، «هر بدعتی» گمراهی خوانده شده و رفتن به نزد «هر بدعتگذاری» نهی شده است. پس سکوت کردن در برابر برخی بدعتها به بهانهی «مصلحت»، شرعی نیست؛ زیرا عمل به بدعت، مایهی ترک سنت است. قَالَ عَلِی (علیهالسلام): «مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَهً إِلَّا تَرَکَ بِهَا سُنَّهً». ترجمه: هیچ کس بدعتی نمیآورد مگر این که موجب ترک شدن سنتی میگردد. (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۵۶، باب البدع و الرأی و المقاییس)
**********
ثانیاً: چشمپوشی علما بر بدعتها و سکوت آنان در مقابل ایجاد و نشر بدعت، ممنوع شده است. یعنی وظیفهی عالم دین است که در هنگام ظهور بدعتها، علم خویش را ظاهر کند. استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیهِ لَعْنَهُ اللهِ» (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۵۴، باب البدع و الرأی و المقاییس) ترجمه: استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: هر گاه بدعتها در امت من ظاهر شود، دانشمند باید دانشش را آشکار سازد، پس کسی که چنین نکند، لعنت خدا بر او باد.
**********
ثالثاً: همیشه مصلحتاندیشی امیران و سلاطین، دین را تباه کرده است. پس نباید بر مصلحتاندیشی آنان اعتماد کرد و در انجام وظیفهی شرعی خود، کوتاهی نمود.نمونهی مصلحتاندیشی متولیان امر، مصلحتاندیشی دشمن خدا در ایجاد تغییر در اذان است. او به عقل ناقص خود، چنان صلاح دید که بهتر است در روزگار لشکرکشی و کشورگشایی، شعار اسلام (اذان) دستخوش تغییر شود.
بنا بر آنچه مالک بن انس بن مالک، معروف به «امام مالک» در کتابش «المُوطأ» در باب «ما جاء فی النداء الصلاه» آورده: مؤذن صبحگاهی به نزد عمر آمد تا نماز صبح را به او اعلان نماید، ولی چون وی را خفته یافت، گفت: «الصلاه خیر من النوم؛ نماز، بهتر از خواب است». عمر که از این سخن خوشش آمده بود، دستور داد این جمله را به اذان صبح اضافه کنند. زرقانی در شرح همین کتاب، به این جا که میرسد، مینویسد: این خبر را دارقطنی در السنن، از دو طریق از عمر نقل نموده است، به این عبارت: که عمر به مؤذن خود گفت: هرگاه در اذان صبح به «حی علی الفلاح» رسیدی، بگو «الصلاه خیر من النوم».
**********
رابعاً: اگر گفته شود که در دین، امر به تقیه شدهایم؛ میگوییم: تقیه برای جایی است که جان یا مال یا آبروی محترمی در خطر باشد. در چنان موقعیتی، میتوان واجب را ترک کرد یا حرام را انجام داد؛ ولی نوآوری کردن در قسمتی از دین به بهانهی این که صلاح است یا «مُد» اقتضا میکند، ربطی به تقیه ندارد.
نتیجه: باید دین خدا را ـ بدون توجه به آنچه مصلحت خوانده میشود ـ ترویج کرد و به دلهای مشتاق رسانید.
برچسب : نویسنده : shahidhojaji1 بازدید : 136